توبه  هارا بشکنید

عاشقان  غوغا کنید

می خانه  هارا باز کنید

 ای باده  خواران 

پیمانه هارا پر کنید

ای می گساران

توبه هارا بشکنید

آمد بهاران

روز و شب

 معشوقه های روحانی کنید

همچون  خماران

 توبه  هارا بشکنید 

 آمد بهاران

می خانه  هارا باز کنید

 ای باده  خواران

پیمانه  را احیا کنید

 ای می گساران

 توبه  هارا بشکنید

 ای باده  خواران

پدرم وقتی مرد

پدرم  وقتی مرد آسمان آبی بود

مرد بقال  از من پرسید

چند من  خربزه میخواهی

من از او پرسیدم 

دل خوش سیری چند

پدرم  وقتی مرد پاسبان ها همه  شاعر بودند

(سهراب سپهری)

پدرم  وقتی رفت دل من آنجا بود

باد می آمد و در باز .. ودلم بود کبود

پدرم  زیبا  بود

پدرم  رعنا بود

پدرم  تکیه  گهی آقا  بود

مادرم  در غم اوبی تاب است

مادرم  بیمار است

مادرم زیبا  بود

اشگ از چشم دلش پیدا  بود

یاسهایی که  به  عشق  پدرم  کاشته  بود

با  شقایق  به  سر کوچه  و بام  پیدا  بود

پدرم  تنها  رفت

دل ما آنجا ماند

 که  بیاید

شاید

 پدرم  نگران دل  نینایش  رفت

پدرم  آقا  بود

 دوستت دارم  بابایی

خدایت  بیامرزد