به نام خدايي كه نام او راحت روح است

 

« به پاي تو مي گرييم

با اندوهي والاتر از غم گزايي عشق

و ديرينگي غم

براي تو با چشم همه دوستان مي گرييم

با چشماني متحير

گريه يمان شعر شبانه غم از دست دادن توست. »

 

انسان عزيزانش را در امتداد زمان با آن همه خاطرات خوش و شيرين هيچ وقت فراموش نمي كند بلكه تنها به نديدنشان عادت مي كند.

 

تقديم به كسي كه عادت نديدنش مثل فراموش كردنش غير ممكن است.

تقديم به تو اي نازنين غزل

 

***

 غزل رفت و ما هر روز در زاويه غروب آينه هاي خاطره را ز غبار مي شوييم.

 

غزل عزيز  دلمان ، در جستجوي كوچه اي است . . .  كوچه اي كه به باغ ياد تو مي پيوندد

          چرا كه . . .

 

                      پروازت را هنوز باور نداريم . . .