صبح جمعه آرامش روز آفتابي  پس از شب هولناك از وزش باد

و گذر ابر از لابه لاي ماه و طوفان و عرش موجهاي دريا

جا مانده از سحر

و تيك تاك زمان در حال گذر

...

صبح جمعه آرامش روز آفتابي نشسته ام كنار موجها

جايي همين نزديكي

تماشاي آب بازي كودكان

ريزش موجها پشت سر هم

 ...

وقتي غروب خورشيد از راه مي رسه باز كه دلم هواي نوشتن كرده يادم مي اد

خيلي وقته ننوشتم

و

اين نوشتن بهانه است

شايد مشقي براي شروع

 

27 تير

 

ساره

 

 

پ . ن : کم کم می خوام شروع کنم دوباره دوباره .... دی: