به نام آنكه هستي از اوست

 

 

گاهي نوشتن در اينجا بهانه خوبي است براي ثبت لحظه هاي كه دلمان مي خواهد هميشه در يادمان بماند

و اين نوشته نيز بهانه اي دارد بس پر رنگ  . . .

 

« انديشيدن به پايان هر چيزي شيريني حضورش را تلخ مي كند بگذار پايان نيز تو را غافلگير كند درست مانند آغاز . . . »

 

تك تك واژه هايش برايم معنايي دارد روشن تر از يك سپيده دم  و ياد آوري انتهاي مسيري كه سالها پيموده ام . مسيري كه به رفتن از آن نيانديشيده بودم  و اكنون همين امروز به پايان رسيد . لحظه هايش در ميان شادي ها و اشكها گذشت  خداحافظي سختي بود و به بهانه ثانيه اي بيشتر با هم بودن دائما  به تاخير مي افتاد .

و اكنون نوبت  ماست كه در راهي قدم برداريم متفاوت  از سالهاي ديگر

 

و اكنون اين منم و مسيري جديد بايد بپذيرم كه بروم دنبال راهي ديگر اما روشنتر براي تحقيق يافتن ... براي پذيرش واقعيتها  از نوع ديگر و  شروعي نو با هدفي نو و والا همراه با ياد او .

 

   ساره