مانده محبوس دلم بی ضربان بی آهنگ

در میان قفسی تنگ که نامش دنیاست

گم شدم در برهوت عطش و خاطره ها

خنجر خاطره هایم ز کلامم پیداست

گر چه تکرا رنشد فرصت بودن با تو

بی تو دنیا همه اش هیچ وسکوتم دریاست

سالها منتظر لحظه ی موعود شدم

می رسی زود زمانی ’که گمانم فرداست