دل من
نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
شاید بیایی
همین امروزها
شاید بمانی با دلم لحظه ایی تنها
بی کران دوستت دارم
ذلم
+ نوشته شده در سه شنبه دوازدهم دی ۱۳۹۱ ساعت 14:13 توسط ساره
|